اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی را یاد بگیرید تا مانند افراد حرفهای در سطح بینالمللی به کسب و کار بپردازید. یکی از عوامل اصلی موفقیت در تعاملات تجاری، تسلط به اصطلاحات و عبارات تخصصی این زبان است. اصطلاحات تجاری نهتنها به افراد کمک میکنند تا به طور مؤثرتر با همکاران و مشتریان خود ارتباط برقرار کنند، بلکه موجب ایجاد تصویر حرفهایتری از آنها میشود. در این مقاله از مجموعه آموزشی مهاجر آکادمی به معرفی اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی خواهیم پرداخت.
15 اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی
یادگیری اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی به ویژه برای افرادی که در حوزههای تجاری و مدیریت کار میکنند یا قصد دارند به آن وارد شوند، ضروری است. این اصطلاحات در مذاکرات، نوشتن گزارش و حتی درک مکالمات تخصصی کاربرد دارند.
1- To be on the same page
به معنی داشتن تفاهم کامل
مثال:
Are we all on the same page about the next steps?
ترجمه:
آیا همه ما در مورد مراحل بعدی هم عقیده هستیم؟
2- To wrap up
معنی: پایان دادن و جمع بندی کردن
مثال:
Let's wrap up this meeting and schedule another one for next week.
اجازه دهید این جلسه را به پایان برسانیم و جلسه دیگری را برای هفته آینده برنامهریزی کنیم.
3- To get down to business
به اصل مطلب پرداختن
مثال:
Let's get down to business and discuss the budget.
بیایید به اصل مطلب بپردازیم و بودجه را بررسی کنیم.
4- To break even
هزینهها برابر با درآمدها باشد
مثال:
We hope to break even on this investment within the next two years.
امیدواریم ظرف دو سال آینده در این سرمایهگذاری به نقطه سر به سر برسیم.
5- To be in the black
سود ده بودن
مثال:
The company has been in the black for the past five years.
این شرکت در پنج سال گذشته سودده بوده است.
6- To be in the red
زیان ده بودن
مثال:
The small business went into the red after the economic downturn.
این کسبوکار کوچک پس از رکود اقتصادی زیانده شد.
7- Win-win situation
شرایطی که برای همه طرفها سودمند است
مثال:
The partnership turned out to be a win-win situation for both companies.
این شراکت برای هر دو شرکت سودمند بود.

8- Burnout
فرسودگی شغلی
مثال:
Employees are at risk of burnout if they work too many hours without a break.
کارمندان در صورت کار بیش از حد بدون استراحت در معرض فرسودگی شغلی قرار میگیرند.
9- ROI (Return on Investment)
بازگشت سرمایه
مثال:
The ROI for this new marketing campaign was higher than expected, showing significant growth in customer engagement.
بازگشت سرمایه برای این کمپین بازاریابی جدید بیشتر از آنچه که انتظار میرفت بود و رشد قابلتوجهی در تعامل مشتریان مشاهده شد.
10- Market Share
سهم بازار
مثال:
The company increased its market share by launching a new line of eco-friendly products.
شرکت با راهاندازی یک خط جدید از محصولات دوستدار محیطزیست سهم بازار خود را افزایش داد.
11- Outsourcing
برونسپاری
مثال:
The company decided to outsource its customer service to a third-party provider to reduce costs.
شرکت تصمیم گرفت خدمات مشتریان خود را به یک تأمینکننده ثالث برونسپاری کند تا هزینهها کاهش یابد.
12- Synergy
همافزایی
مثال:
The merger between the two companies created significant synergy, leading to increased innovation.
ادغام دو شرکت همافزایی قابلتوجهی ایجاد کرد که منجر به افزایش نوآوری شد.
13- Benchmarking
سنجش معیار
مثال:
We are currently benchmarking our operations to identify areas for improvement.
ما در حال حاضر در حال سنجش معیار عملیات خود هستیم تا نقاط قابلبهبود را شناسایی کنیم.
14- B2B (Business to Business)
تجارت بنگاه به بنگاه
مثال:
Our company focuses on B2B sales, offering software solutions to other businesses.
شرکت ما بر فروش B2B تمرکز دارد و راهحلهای نرمافزاری به کسبوکارهای دیگر ارائه میدهد.
15- Under the table
غیرقانونی یا مخفیانه
مثال:
They offered to pay us under the table, but we declined.
آنها پیشنهاد دادند که پرداخت مخفیانه انجام شود، اما ما قبول نکردیم.
اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی را تمرین و تکرار کنید و از مطالعه کتابهای مرتبط غافل نشوید. در مجموعه مهاجر آکادمی جزوات و منابع بیشتر را برای شما آماده کردهایم که با تماس با کارشناسان ما میتوانید آنها را دریافت کنید. در کنار اصطلاحات تجاری زبان انگلیسی، نوشتن یک رزومه حرفهای به زبان انگلیسی را برای ارتباط با شرکتهای خارجی نیز تمرین کنید.