زبانها تنها وسیلهی ارتباطی نیستند، بلکه بخشی از حافظه تاریخی ملتها نیز به شمار میآیند. در گذر زمان، واژگان از فرهنگی به فرهنگ دیگر سفر کردهاند، و این سفرها، گاهی مسیری طولانی از تاریخ و جغرافیا را پیمودهاند. زبان فارسی، با سابقهای هزارساله، در تعامل با زبانهای اروپایی، بهویژه زبان فرانسه، واژگان زیادی را وام گرفته است. در این مقاله، ۳۰ نمونه از این واژگان را مرور میکنیم که یا از فرانسه وارد فارسی شدهاند، یا از فارسی به فرانسه راه یافتهاند، یا دارای ریشهی مشترک هندواروپایی هستند.
۱. واژگان فرانسوی در زبان فارسی
در دوران قاجار و پهلوی، زبان فرانسه نقشی اساسی در آموزش و دیپلماسی ایران ایفا کرد. بسیاری از واژگان جدید، از علوم، فنون و سبک زندگی غربی، وارد زبان فارسی شد.
۱. تلویزیون (télévision) – وسیلهای برای پخش صدا و تصویر
۲. رادیو (radio) – ابزار پخش صوتی
۳. شوفاژ (chauffage) – سیستم گرمایشی
۴. آژانس (agence) – نمایندگی یا دفتر خدمات
۵. دوش (douche) – نوعی حمام
۶. پلیس (police) – نیروی انتظامی
۷. شاسی (châssis) – چهارچوب خودرو یا در
۸. کلید (clé) – معادل واژه فرانسوی clé که وارد فارسی شد (هرچند کلید در فارسی نیز وجود دارد، تلفظ فرانسوی آن در دورهای پررنگ شد)
۹. مانتو (manteau) – روپوش زنانه
۱۰. کافه (café) – قهوهخانه یا محل نوشیدنی و گفتوگو
این واژگان اغلب بهصورت مستقیم وارد زبان فارسی شدهاند، بدون تغییرات زیاد در تلفظ یا ساختار.
۲. واژگان فارسی واردشده به زبان فرانسه
هرچند کمتعدادتر، اما برخی واژگان فارسی نیز در نتیجهی نفوذ ادبیات، تجارت و استعمار، به زبان فرانسه راه یافتهاند. این کلمات اغلب از طریق عربی یا انگلیسی وارد فرانسه شدهاند.
۱۱. بازار (bazar) – محل خرید و فروش کالا
۱۲. یاسمن (jasmin) – گل خوشبو
۱۳. کاروان (caravane) – گروهی از مسافران یا کاروانی از کالاها
۱۴. دیوان (divan) – نوعی صندلی یا مجموعه شعر
۱۵. چادر (tchador) – پوشش سنتی زنان ایرانی
۱۶. شطرنج (échecs) – بازی معروف فکری، که ریشهاش از واژهی “شاهمات” گرفته شده
۱۷. نفت (naphta) – مادهای آتشزا، نوعی از فرآورده نفتی
۱۸. قند (candi → sucre candi) – واژهای که به “شکر قندی” اشاره دارد
۱۹. قالی (galerie → tapis persan) – واژهای که با فرهنگ فرش ایرانی پیوند خورده
۲۰. بهشت (paradis) – گرچه با ریشه عبری-فارسی مشترک آمده، از مفاهیم شرق وارد زبانهای غربی شد
۳. واژگان همریشه در فارسی و فرانسه (ریشه هندواروپایی)
در این گروه، واژگانی هستند که بدون تأثیر مستقیم از هم، به دلیل ریشهی مشترک زبانی، در دو زبان شباهت دارند. این واژگان بیشتر به مفاهیم پایهای زندگی مربوطاند.
۲۱. مادر (mère) – mother
۲۲. پدر (père) – father
۲۳. برادر (frère) – brother
۲۴. نام (nom) – name
۲۵. نو (neuf) – new
۲۶. دو (deux) – two
۲۷. شب (nuit) – night (تغییر آوایی طبیعی در مسیر زبانی)
۲۸. دندان (dent) – tooth
۲۹. قلب (cœur) – heart (ریشهی مشترک kerd- در زبانهای هندواروپایی)
۳۰. آب (eau) – water (گرچه در ظاهر متفاوت است، ریشه هر دو از واژهی هندواروپایی ap- است)
واژگان مشترک فارسی و فرانسه، بازتابی از جریان پیوستهی فرهنگ، تجارت، دیپلماسی و زباناند. ورود واژگان فرانسوی به فارسی در دوران معاصر، بهویژه در حوزه فنّاوری، علوم و مد، نشاندهندهی دورهای از نوسازی فرهنگی در ایران است. در مقابل، واژگان فارسی نیز از طریق تعاملات تاریخی و فرهنگی، وارد زبان فرانسه شدهاند و حتی در جهان غرب نیز شناختهشدهاند. همچنین، ریشههای هندواروپایی مشترک میان این دو زبان، ما را به گذشتههای بسیار دورتر، به دوران زبانهای نیا–هندواروپایی میبرد.
درک این شباهتها و اشتراکات زبانی، فقط در یادگیری زبان مؤثر نیست، بلکه دریچهای به فهم عمیقتر از ارتباط میان فرهنگها و تاریخ انسانها میگشاید. زبان، نهفقط ابزاری برای بیان، بلکه سندی زنده از سفرهای تاریخی واژگان است.